انسان تنها در دنیای هوش مصنوعی

سفینه سلیم، نویسنده زن معروف پاکستانی، ضمن نوشتن این مقاله و ترسیم سناریویی از توسعه پس از هوش مصنوعی، نوشته است که شکی نیست که هوش مصنوعی زندگی بشر را تغییر داده و راحتی را برای آن به ارمغان آورده است، اما از سوی دیگر، انسان ‌ها را در این دنیا تنها گذاشته است. بنابراین، همه غرق در تماشای صفحه نمایشی هستند و برای عزیزان خود وقت ندارند. آنها پاسخ هر سؤالی و راه حل هر مشکلی را از هوش مصنوعی می ‌گیرند، اما احساس عشق و محبتی را که فقط از عزیزانشان می ‌توان یافت، دریافت نمی ‌کنند.

   جهان با چنان سرعتی در حال تغییر است که انسان دیگر فرصتی برای درک و فهم خود ندارد. چهره‌ها اکنون فقط بر صفحه‌ی نمایش دیده می‌شوند، صداها از بلندگوها شنیده می‌شوند و احساسات...؟ احساسات در جایی دور باقی مانده‌اند، درست مانند صفحه‌ی آخر کتابی که دیگر کسی رغبت ورق زدنش را ندارد. ما در جهانی نفس می‌کشیم که هوش مصنوعی بخشی جدا نشدنی از زندگیمان شده است. تلفن‌های همراه مان همانند عضو مهمی از بدنمان شده اند، ساعت‌های هوشمند ضربان قلبمان را نشان می‌دهند و دستگاه‌های هوشمندمان به ما می‌گویند چه بخوریم، کجا برویم و با چه کسی صحبت کنیم، اما پرسش این است آیا ماشینی می‌تواند به ما بگوید که چرا تنها هستیم؟ و آیا این ماشین‌ها می‌توانند تنهایی ما را از میان ببرند؟ امروزه در دستان هر انسانی یک گوشی هوشمند است، اما در زندگی‌اش شانه‌ای ندارد تا بتواند در وقت ضرورت بی‌صدا بر آن سر بگذارد و گریه کند. هر شخصی ربات‌ گفت‌وگو در اختیار دارد که می‌تواند با آن‌ صحبت کند، اما کمتر کسی وقت دارد تا واقعاً به سخن دل دیگری گوش بسپارد.

هوش مصنوعی در همه جا حضور دارد، اما هوش عاطفی ناپدید شده است. دیگر تنهایی به معنای آن حس آشنا در اتاقی خلوت یا جایی بی‌صدا نیست، بلکه تنهایی امروز در میان ازدحام نفس می‌کشد. پشت لبخندهای ظاهری، پشت استوری‌ها، ویدیوها و پست‌های بی‌پایان، احساسی از اندوه و خلأ پنهان است که شاید خود انسان هم دیگر توان درکش را ندارد. هوش مصنوعی زندگی را آسان کرده، اما احساس را دشوار ساخته است. دیگر کسی فرصت ندارد در چشم‌های دیگری بنگرد و سخن بگوید، چراکه همه درگیر صفحه‌نمایش‌اند. الگوریتم‌ها خلق‌وخویمان را می‌شناسند، اما هیچ انسانی درد ما را نمی‌شناسد. تنهایی اکنون به ویروس درونی بدل شده است که هیچ آنتی ویروسی برایش وجود ندارد. بی‌تردید هوش مصنوعی شگفتی‌ها و آسایش‌های بسیاری به ارمغان آورده است، مثلا به ما یادآوری می‌کند چه زمانی دارو بخوریم، از کدام مسیر برویم، پیش از وقوع، ما را از تغییرات آب‌وهوا آگاه می‌سازد، برایمان می‌نویسد، می‌خواند و می‌گوید و ... ، اما هرگز نمی‌تواند محبت ببخشد. می‌تواند لبخندی بر چهره‌ات بنشاند، اما هرگز حقیقت چشمانت را درنمی‌یابد. هوش مصنوعی می‌تواند هر آنچه ذهن طلب می‌کند انجام دهد، اما هیچ‌گاه نخواهد فهمید آنچه دل می‌گوید چیست.

با وجود آنکه ما هر روز در حال پیشرفتیم، در عین حال چیزی را نیز از دست می‌دهیم. به جای گفت‌وگو با فرزندان‌مان، تبلت و گوشی به دستشان می‌دهیم. به جای دیدار با دوستان، احساسات‌مان را در قالب ایموجی می‌فرستیم. روابط را به پاسخ‌هایی کوتاه چون آره، باشه، خوبه فروکاسته‌ایم، و عشق را به اعلان یک نوتیفیکیشن تبدیل کرده‌ایم. روزی بود که انسان با دل و جان نامه می‌نوشت، اکنون چند واژه از گوگل می‌گیرد و بدون ‌هیچ احساسی آن را ارسال می‌کند. آنگاه که شب در سکوت عمیق فرو می‌رود، همان انسانی که تمام روز با ربات های گفت و گو مکالمه می کرد، دیگر نمی‌تواند فریاد درون خویش را بشنود. در آن لحظه درمی‌یابد که هرقدر این جهان به‌ظاهر پیوسته‌تر شده، در درون به همان اندازه از هم فروپاشیده و گسسته شده است، اما شاید هنوز هم امیدی هست. شاید هنوز بتوان از این چرخه بیرون آمد. شاید هنوز بتوان در چشمان هم نگریست و گفت من در کنارت هستم به عنوان یک انسان نه یک ماشین.

ما توان متوقف کردن پیشرفت هوش مصنوعی را نداریم، اما توان آن را داریم که نگذاریم در این مسیر، خویشتن انسانی‌مان را گم کنیم و هویت خود را از دست بدهیم. می‌توانیم راهی برای زیستن با دل بیابیم، می‌توانیم عشق را به گفتگوهایمان بازگردانیم، می‌توانیم شنیدن را دوباره بیاموزیم، می‌توانیم شانه‌ی امن برای دیگران باشیم. جهان هر چه قدر هم که پیشرفت کند، هوش مصنوعی هر اندازه هم نیرومند شود، دل انسان همان دل باقی خواهد ماند، دلی که می‌شکند، جست‌وجو می‌کند، عشق می ورزد و عشق می طلبد. هنوز فرصت داریم که در این دنیای هوشمند مصنوعی، گوشه‌ای از دل را برای انسانیت نگاه داریم. زیرا ماشین‌ها دلتنگ‌مان نخواهند شد، اما روابط، احساسات، و آن انسان‌هایی که در سکوت دست‌مان را گرفتند، همیشه در خاطرمان خواهند ماند.[1]

کد خبر 25448

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 5 =